معنی مورد اشاره
حل جدول
فارسی به عربی
اشاره، اشر، اقتراح، بادره، تحذیر، تلمیح، رایه، رمز، قائمه الشحن
واژه پیشنهادی
مورد اشاره ، مذکور
فرهنگ واژههای فارسی سره
نمارش، نمار
فارسی به ایتالیایی
cenno
فرهنگ عمید
نشان دادن چیزی یا کسی با حرکت چشم یا انگشت،
با تکان دادن چشم و ابرو یا دست مطلبی را به کسی فهماندن یا به کاری فرمان دادن،
(اسم) سخن مختصر و با ایجاز،
مترادف و متضاد زبان فارسی
استعاره، اشارت، ایما، تلویح، رمز، کنایه، گوشه، علامت، رای، نظر، امر، حکم، دستور، فرمان
فارسی به آلمانی
Hinweis, Ratschlag [noun], Tip, Warnung [noun]
گویش مازندرانی
فهم مطلبی از روی اشاره، امر کردن با اشاره
لغت نامه دهخدا
اشاره ٔ قلبی. [اِ رَ / رِ ی ِ ق َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از الهام است. || کنایه از اشاره ٔ غیبی. (انجمن آرای ناصری).
معادل ابجد
757